قدس آنلاین: با وجود همه تلاشهای این چند ساله اخیر برای تشویق مردم به فرزندآوری، متأسفانه انگار کسی متوجه نیست که مقوله فرزندآوری و جمعیت کشورمان از جایی که متوجه نیستیم، نشتی دارد! یعنی اگر تلاش موفقی هم در زمینه جبران عقبماندگی کشورمان در زمینه جمعیتی آغاز شده، اما وجود سقط جنینها، قانونی و غیرقانونی، دارد همه این زحمات را هدر میدهد. در بخش اول گزارش خواندید که ماجرا فقط سقط جنینهای پنهانی و غیر قانونی نیست، بلکه سقطهایی با مجوز و تشخیص پزشکی نیز برای خودشان معضل بزرگی به حساب میآیند. در بخش دوم و پایانی گزارش نظر متخصصان و دستاندرکاران امور تشخیصی و پزشکی را در این باره بخوانید.
دستهایش را قایم کرده بود
یک مامای مشهدی میگوید چند سال پیش خانم بارداری برای مراقبتهای حین بارداری و زایمان به من مراجعه کرده بود. دو هفته آخر بارداری وقتی پرونده بیمار را مرتب میکردم تا آماده ارائه به بیمارستان باشد، متوجه اشتباهی فاحش شدم! چشمم به نتایج آزمایشهای غربالگری افتاد. دیدم بر اساس آزمایشها بچه مبتلا به سندرم داون بوده و من متوجه نشدم... حالا و در ۹ ماهگی جنین میشود بگویم تو باید بچهات را سقط کنی؟ حتی نمیدانستم با این همه استرس چه طور باید زایمان این دختر را انجام بدهم. اتفاقی برایم افتاد و روز وضع حمل او نتوانستم به بیمارستان بروم و همکارم را فرستادم... دو سال از آن ماجرا میگذرد. آن خانم برای مراقبتهای روتین همیشه به من مراجعه میکند و بچه دوسالهاش را هم همراهش میآورد... بچهای که اگر من به نتایج آزمایشها اعتماد میکردم الان وجود نداشت...».
از مشهد سراغ لرستان را میگیرم. این بار هم خانمی میگوید در هفته هشت بارداری به او گفتهاند قلب بچه تشکیل نشده و باید سقط کند. اما او اصرار میکند که باز هم صبر میکنم: «به دکترم گفتم یه سونوی دیگه برای هفته ۱۰ برام بنویسه. وقتی رفتم گفتند قلبش تشکیل شده. حالا دخترم چهار سالشه و کاملاً سالمه».
یک خانم دیگر اهل لرستان را هم پیدا میکنم که میگوید: «بعد سونوگرافی به من گفتند بچهام پسره اما هیچ کدام از دستهایش تشکیل نشده! شما باید بچه را سقط کنی...شوهرم اما اجازه نداد... موقع زایمان بود که معلوم شد من دو قلو باردارم». بعد به شوخی اضافه میکند: «بله...دو قلو بودند...یک دختر و یک پسر...پسره هم احتمالاً دستاشو پشت سرش قایم کرده بوده...»!
در کنار موارد بسیار زیاد این چنینی که والدین ریسک نقص جسمی یا ذهنی فرزند را به جان خریده و بعد از تحمل استرس فراوان متوجه شدهاند نوزادشان سالم است، به موارد زیادی برمیخوریم که والدین نتوانستهاند چنین ریسکی را بپذیرند و به تشخیصها کاملاً اعتماد کردهاند. در نتیجه فرزندانی را که چه بسا برخی از آنها سالم بودهاند، از نعمت زندگی محروم کردهاند.
• پزشکان چه میگویند؟
• دکتر صدیقه آیتی، متخصص زنان و زایمان حاذق مشهدی است که پیش از این گفته، میتواند با گزارشگران یا نویسندههایی که علاقهمندند داستان پروندههای این چنینی را به رشته تحریر دربیاورند همکاری کند. البته قول داده و قول هم میگیرد که حریم خصوصی بیمارانش را رعایت کند. وقتی با خانم دکتر تماس میگیرم میگوید، دست روی سوژهای گذاشتهام که بین متخصصان زنان بر سر آن جنگ و دعواست! همان اول هم میگوید قرار نیست با پرسش و پاسخهایت در همه موارد بتوانی به نتیجه واحدی برسی. بعد هم اضافه میکند که: «من ترجیح میدهم در قدم اول و دوم و سوم به سمت سقط جنین نروم و به مسائل شرعی دست اندازی نکنم... اما به هرحال باید توجه داشته باشیم که سقط جنین در شرایطی که جنین دچار نقص جسمی یا ذهنی باشد قانونی است. بر همین اساس من توضیحات لازم را به والدین میدهم و تصمیم نهایی را به عهده آنها میگذارم». دکتر آیتی تأکید میکند البته بیشتر زوجها بچه خود را با وجود احتمال نقص مادرزادی و معلولیت نگه میدارند. اما برخی از آنها هم میگویند حاضر نیستند این کار را انجام بدهند.
• به کجا چنین شتابان؟
آیا هر استثنایی که قانون اجازه آن را به ما داده باشد، باید اینقدر در جامعه فراگیر باشد؟ بگذارید طلاق را مثال بزنم. پیش از اینکه به زوجین اجازه طلاق را بدهند، از آنها میخواهند همه جوانب را بسنجند، در جلسات مختلف مشاوره شرکت کنند، یکی دو ماه دیگر بیایند و... آیا در مورد مسئله سقط جنین نیز چنین روال و روندی طی میشود؟ آیا مشاورهای در کار است؟ آیا چند فرصت برای انجام آزمایشهای دیگر به زوجین داده میشود و سقط به بهانههای مختلف عقب میافتد؟ روال مرسوم فعلی نشان میدهد با توجه به اینکه تا تاریخ مشخصی امکان سقط قانونی جنین وجود دارد، مراکزتشخیصی مربوطه اصرار دارند والدین عجله کنند و تا دیر نشده برای سقط اقدام کنند. این ماجرا نه تنها کمکی به تصمیمگیری آگاهانه والدین نمیکند، بلکه آنها را در فضایی متشنج و پر از استرس قرار میدهد.
• به همین شوری شور؟
به طور قطع آزمایشهای غربالگری مثل هر مسئله پزشکی دیگر پشتوانه علمی خودش را دارد. این مسئله موجب میشود به سراغ دکتر زهرا فارغ، متخصص زنان و زایمان دیگری بروم.
خانم دکتر میگوید: حتی اگر جواب آزمایش غربالگری برای یک بیماری خاص مثبت باشد به این معنا نیست که جنین ۱۰۰ درصد مشکل دارد. همان طور که اگر نشان بدهد جنین نرمال است بازهم دلیل بر سلامت کامل جنین نیست و ممکن است بعدها، فرزند با مشکل یا بیماری خاصی به دنیا بیاید.
تستها و غربالگری، احتمال مشکل داشتن جنین را نشان میدهد. اگر تست مثبت باشد نیاز به انجام آزمایش آمینوسنتز است که بررسی ژنتیکی بوده و به احتمال ۱۰۰ درصد درست است.
به عنوان مثال مریضی داشتهام که بر اساس غربالگری احتمال نقص جنین یک به پنج بوده، اما بعد از آزمایش آمینوسنتز معلوم شده جنین سالم است و یا مورد دیگری بوده که در آن احتمال نقص یک به۸۰ بوده، اما طبق آمینوسنتز، بچه ناقص بوده و مجبور شدیم برگه سقط به او بدهیم.
بحث انجام آزمایش آمینوسنتز که پیش میآید، موارد دیگری از چالشهای والدین درباره آزمایشهای دوران بارداری را مطرح میکنم. آزمایشهای آمینوسنتز که در آن از مایع داخل کیسه آب نمونهبرداری میشود، خطرات خودشان را دارند که اتفاقاً یکی از مهمترین این خطرات، احتمال سقط شدن نوزاد است. خانمی از شمال کشور میگفت در اثر انجام این آزمایش جنین من سقط شد و هفته بعد وقتی نتیجه آزمایش آمد، گفته شد جنین سالم بوده است! خانم مشهدی دیگری نیز میگفت وقتی آزمایش آمینوسنتز را به پزشک معتمد بیمه نشان دادم گفت آن قدر احتمال نقص داشتن جنین کم بوده که نباید خطر آمینوسنتز را به جان میخریدی. این خانم میگوید این در حالی بوده که پزشک متخصص به او اصرار داشته باید سریعتر آزمایش را انجام بدهد تا زودتر بتواند برگه سقط را امضا کند! این ابهامات را با دکتر «فارغ» مطرح میکنم و ایشان پاسخ میدهد: «در آزمایش آمینوسنتز احتمال عفونت، آسیب به بند ناف، سقط جنین و... یک درصد است. ما به مریضها میگوییم این احتمال یک درصدی را میپذیری یا مثلاً احتمال ۱۰ درصدی ابتلای جنین به سندروم داون را؟».
به گفته ایشان البته کسانی که حاملگی پرخطر دارند و احتمال سقط جنین در آنها زیاد است و یا کسانی که بعد از سالها تازه بچهدار شدهاند و نمیخواهند حتی همین یک درصد را به جان بخرند، میتوانند آزمایش دیگری را انجام دهند که البته صحت و سقم آن کمی از آمینوسنتز کمتر است. آزمایش دی انای آزاد داخل سلولی یک آزمایش خون ساده است که دی انای جنین را به جای نمونهگیری از مایع داخل کیسه آب، با نمونهگیری از خون مادر انجام میدهند و خطر جانی برای جنین به همراه ندارد. دکتر فارغ میگوید کسانی که بعد از سالها ناباروری تازه بچهدار شدهاند و اصطلاحاً فرزندشان گلدن بی بی است و حاضر نیستند ریسک آزمایش آمینوسنتز را انجام بدهند میتوانند از این آزمایش کمک بگیرند. در حالی که مثلاً در بعضی موارد زوجی بچه چهارمشان است، آن یک درصد احتمال خطر آمینوسنتز برای جنین چندان اهمیتی برای آنها ندارد، اما همین آزمایش را انجام میدهند.
• حکایت همچنان باقی است...
درست وقتی گمان میکنم مسئله دارد برایم حل میشود با چالش جدیدی مواجه میشوم. بر اساس پروتکلهای موجود در کشور، متخصصان زنان و زایمان میتوانند خودشان آزمایشهای امینوسنتز را که آزمایشهایی ژنتیکی هستند تفسیر کنند و در صورت تشخیص نقص جنین، برگه سقط بدهند و نیازی نیست خانوادهها از متخصصان ژنتیک مشاوره بگیرند!
در آخرین پرسوجوها از زوجهای جوان اما به موردی برمیخورم که بنا به تشخیص یکی از متخصصان بنام، جنین مبتلا به سندروم داون بوده و مجوز سقط هم داده شده. این خانم، اما به متخصص ژنتیک هم مراجعه میکند و در نهایت هم فرزندش بدون هیچ مشکلی متولد میشود.
به نظر شما این اختلافنظر میان پزشکان، مشکلات تشخیص و غربالگری و... باید سبب شود تا اطلاع ثانوی دست روی دست بگذاریم تا در هر شبانهروز بیش از هزار جنین، خواسته و ناخواسته از نعمت حیات محروم شوند؟ آن هم در شرایطی که میگویند با این روند تا چند سال آینده پنجره جمعیتی ایران بسته میشود و بعد از آن ایرانیها حتی اگر بخواهند هم نمیتوانند پیری جمعیت خود را کنترل کنند!
نظر شما